آیه 1 سوره فصلت
<<1 | آیه 1 سوره فصلت | 2>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
حم (رمز رسالت است یا قسم به خدای حمید مجید)
حم
حاء، ميم.
حا، ميم.
حم
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«حم»: از حروف مقطّعه است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
سیمای سوره فصّلت
اين سوره مكى است و پنجاه و چهار آيه دارد. نام اين سوره برگرفته از آيهى سوم است و آن را «حم سجده» نيز مىگويند، چون با «حم» شروع مىشود و در ميان چهار سورهاى كه سجدهى واجب دارد اولين سوره است.
آيات اين سوره دربارهى رستاخيز، تاريخ اقوام پيشين، عظمت قرآن و نشانههاى قدرت خداوند در هستى مىباشد.
در حديث مىخوانيم كه رسول خدا صلى الله عليه و آله هر شب، قبل از خواب سورهى تبارك و حم سجده را تلاوت مىفرمودند. «1»
«1». تفسير روح المعانى.
جلد 8 - صفحه 310
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان.
حم «1» تَنْزِيلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ «2»
حا، ميم. (اين قرآن) از طرف خداوند بخشندهى مهربان نازل شده است.
كِتابٌ فُصِّلَتْ آياتُهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ «3»
كتابى كه آيات آن به روشنى بيان شده است، قرآنى عربى، براى مردمى كه مىدانند.
بَشِيراً وَ نَذِيراً فَأَعْرَضَ أَكْثَرُهُمْ فَهُمْ لا يَسْمَعُونَ «4»
(كتابى) بشارت دهنده و هشدار دهنده؛ پس (با اين حال) بسيارى از مردم روىگردان شدند و (نداى قرآن را) نمىشنوند.
نکته ها
كلمه «انزلنا» به معناى نزول دفعى و كلمه «تَنْزِيلٌ» به معناى نزول تدريجى است و شايد براى جمع ميان دو تعبير «انزلنا» و «تنزيل» بتوان گفت كه مفاهيم و محتواى قرآن يكدفعه در شب قدر بر قلب مبارك پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نازل شده، ولى الفاظ و قالبها به تدريج نازل شده است. «1»
«1». تفسير راهنما.
جلد 8 - صفحه 311
هر كجا سخن از نزول قرآن است، نشانهاى از تربيت، قاطعيّت، عزّت، حكمت و رحمت در كار است.
«تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ» «1»*
«تَنْزِيلُ الْكِتابِ لا رَيْبَ فِيهِ» «2»
«تَنْزِيلُ الْكِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ» «3»*
«تَنْزِيلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» «4»
«تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ» «5»
پیام ها
1- قرآن به تدريج در صحنههاى گوناگون نازل گشته است. «تَنْزِيلٌ»
2- قرآن، نزول تدريجى آن و هدف از نزول آن، برخاسته از رحمت گسترده و ابدى اوست. «تَنْزِيلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
3- قرآن در زمان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به صورت كتابى موجود بوده است. «كِتابٌ»
4- تجليل از يك شخص يا كتاب، گاهى ضرورى است. ( «فُصِّلَتْ، آياتُهُ، عَرَبِيًّا، نَذِيراً، بَشِيراً» صفات قرآن است.)
5- قرآن از هر چيزى كه در هدايت و رشد مردم مؤثّر است (مانند اوامر و نواهى، قصهها و عبرتها، استدلالها، مثلها، بيان نعمتها، آيندهى بشر، حوادث قيامت، بيان عوامل عزّت و سقوط و ...) به تفصيل و قاطعانه و شفّاف و بدون ابهام سخن گفته است. «فُصِّلَتْ آياتُهُ»
6- نه تنها محتوا بلكه الفاظ قرآن از خداست. تَنْزِيلٌ ... قُرْآناً عَرَبِيًّا
«1». واقعه، 80 و حاقّه، 43.
«2». سجده، 2.
«3». جاثيه، 2 و احقاف، 2.
«4». فصّلت، 2.
«5». فصّلت، 42.
جلد 8 - صفحه 312
7- تفصيل و شيوايى قرآن را كسانى درك مىكنند كه به زبان عربى آشنا باشند. «قُرْآناً عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ» (شايد مراد از «يَعْلَمُونَ» علم به زبان عربى باشد)
8- قرآن براى همهى مردم نازل شده «هُدىً لِلنَّاسِ» «1»* لكن تنها اهل علم و تقوا از آن بهرهمند مىشوند. «لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ- هُدىً لِلْمُتَّقِينَ»
9- علم، تنها خواندن و نوشتن نيست، بلكه فهم حقيقت است. «لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ» (با توجّه به اين كه بسيارى از هدايت يافتگان صدر اسلام قدرت خواندن و نوشتن نداشتند).
10- بيم و اميد در كنار هم لازم است. «بَشِيراً وَ نَذِيراً»
11- اكثريّت، دليل حقانيّت نيست. «فَأَعْرَضَ أَكْثَرُهُمْ»
12- دليل اعراض مردم از قرآن، جهل آنان است. لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ... فَأَعْرَضَ أَكْثَرُهُمْ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
حم «1»
(حم) حم: اقوال علما در تفسير اين دو حرف در اول سوره مؤمن ذكر شد، وجه
«1» ثواب الاعمال (چ 1403 ق- بيروت) ص 142.
جلد 11 - صفحه 346
اشتراك آن در افتتاح اين سور سبعه مشاكله آنها است به امور مختصه كه در سوره ديگر نيست، و آن استفتاح آن سور است به صفت كتاب و تشاكل كلام در نظم و معنى و تفاوت آن در طول و قصر.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
حم «1» تَنْزِيلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ «2» كِتابٌ فُصِّلَتْ آياتُهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ «3» بَشِيراً وَ نَذِيراً فَأَعْرَضَ أَكْثَرُهُمْ فَهُمْ لا يَسْمَعُونَ «4»
وَ قالُوا قُلُوبُنا فِي أَكِنَّةٍ مِمَّا تَدْعُونا إِلَيْهِ وَ فِي آذانِنا وَقْرٌ وَ مِنْ بَيْنِنا وَ بَيْنِكَ حِجابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنا عامِلُونَ «5»
ترجمه
اين فرستاده از خداوند بخشنده مهربان است
كتابى است كه مبيّن شده آيتهاى آن قرآنى عربى براى گروهى كه ميدانند
مژده دهنده و بيم دهنده پس روى گردانيدند بيشتر آنها پس آنان نميشنوند
و گفتند دلهاى ما در پوششهائى است از آنچه ميخوانيد ما را بآن و در گوشهاى ما سنگينى است و از ميانه ما و ميانه تو پردهاى است پس بجا آور كه مائيم بجا آورندگان.
تفسير
بيانى راجع به حم خصوصا و فواتح السّور عموما بعمل آمد و تنزيل ظاهرا خبر مبتداء محذوف و بمعناى منزل است و فرق بين رحمن و رحيم در اول كتاب ذكر شد و خلاصه مستفاد از آيات شريفه آنستكه اين قرآنيكه نازل شده از جانب خداوند بخشنده روزى بر بندگان و بخشاينده گناهان آنان كتابى است كه مبيّن شده است آيات آن براى تعيين وظائف بندگان از حلال و حرام و عقايد و احكام و سنن و آداب و مواعظ و اخلاق و آنچه محتاج بآنند در اصلاح معاش و معاد مجموعهاى است بلسان عربى براى گروهى كه عارف بزبان تازى و واقف بجهات فصاحت و بلاغت و اعجاز آنند و ميدانند كه از جانب خدا است و براى بشارت بنعيم جاودان و بيم از عذاب بىپايان نازل شده است پس اعراض نمودند و رو گردان شدند بيشتر اهل عربستان و آنها گوش شنوا ندارند و صريحا اظهار داشتند كه دلهاى ما درستر و پرده و پوششهائى است كه آبى و مانع از قبول دعوت
جلد 4 صفحه 546
تو است بتوحيد و نبوت و امامت و معاد و در گوشهاى ما ثقل و سنگينى است كه سخنان تو را نمىشنويم و بنصايح و مواعظ تو اعتنا و اعتماد نداريم و فاصله ميان مسلك و مرام ما و تو زياد است گويا حاجب و حاجزى كه مانع از ديدار و استماع گفتار تو ميشود در بين ما است بهتر آنكه روابط ما مقطوع باشد و هر يك از دو طرف بوظائفى كه براى خودمان تشخيص ميدهيم عمل نمائيم يا هر يك از دو طرف قواء خود را در ضدّيت و نابود نمودن ديگرى صرف نمائيم تا غالب و مغلوب از يكديگر ممتاز گردد و اين نهايت عناد است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ
حم «1» تَنزِيلٌ مِنَ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ «2» كِتابٌ فُصِّلَت آياتُهُ قُرآناً عَرَبِيًّا لِقَومٍ يَعلَمُونَ «3»
اما فضل سوره: اخبار چندي داريم از إبن بابويه مسندا از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده فرمود:
من قرء حم سجده كانت له نورا يوم القيمة مد بصره و سرورا و عاش في الدنيا محمودا مغبوطا
و نيز روايتي از آن حضرت نقل شده فرمود:
من كتبها في اناء و محاها بماء المطر و سحق بهذا الماء كحلا و يكحل به من في عينه بياض أو رمد زال عنه ذلک الوجع و لم يرمد بها ابدا و ان تعذر الكحل فليغسل عينيه بذلك الماء يزول عنه الرمد باذن اللّه تعالي
و قريب بهمين مفاد از خواص القرآن از حضرت رسالت نقل كرده.
جلد 15 - صفحه 409
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ- حم از حروف مقطعه است که مكرر بيان شده که اينها رموزيست بين خدا و رسول و قبلا در سوره مباركه مؤمن اخباري در فضيلت حواميم ذكر شده.
تَنزِيلٌ مِنَ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ مراتب نزول قرآن را مكررا بيان كردهايم و اينکه جمله خبر مبتداء محذوف است يعني هذا القرآن تنزيل من الرحمن الرحيم.
كِتابٌ فُصِّلَت آياتُهُ از براي تفصيل دو اطلاق است يكي مقابل اجمال که بمعني مبيّن است مقابل مجمل يكي بمعني فصل مقابل وصل و بهر دو اطلاق صحيح است اما مقابل اجمال ميفرمايد: قَد بَيَّنَّا الآياتِ لِقَومٍ يُوقِنُونَ بقره آيه 112 قَد بَيَّنّا لَكُمُ الآياتِ إِن كُنتُم تَعقِلُونَ آل عمران آيه 114 قَد بَيَّنّا لَكُمُ الآياتِ لَعَلَّكُم تَعقِلُونَ حديد آيه 16 بلكه يكي از صفات قرآن مبين چنانچه ميفرمايد: قَد جاءَكُم مِنَ اللّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِينٌ مائده آيه 17 و غير اينها از آيات اما مقابل وصل قَد فَصَّلنَا الآياتِ لِقَومٍ يَعلَمُونَاللهبه قَد فَصَّلنَا الآياتِ لِقَومٍ يَفقَهُونَ قَد فَصَّلنَا الآياتِ لِقَومٍ يَذَّكَّرُونَ انعام آيه 97 و 98 و 126 تفصيل بين حق و باطل بين مؤمن و كافر بين جنّه و نار بين مطيع و عاصي بين واجب و حرام بين نعمت و بلاء بين خير و شر و غير اينها.
قُرآناً عَرَبِيًّا بلسان عرب فصيح در اعلا درجه فصاحت و بلاغت بقدري که از عهده بشر خارج است و اعظم معجزات است.
لِقَومٍ يَعلَمُونَ اشرف صفات انساني علم است و منشأ جميع صفات حميده و عقائد حقه و اعمال صالحه علم است
العلم نور يقذفه اللّه في قلب من يشاء
چنانچه منشأ جميع صفات خبيثه و عقائد فاسده و اعمال سيّئه جهل است جهل ظلمت و تاريكيست لذا ميفرمايد: قُل هَل يَستَوِي الَّذِينَ يَعلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الأَلبابِ زمر آيه 12 و ميفرمايد قُل هَل يَستَوِي الأَعمي وَ البَصِيرُ أَم هَل تَستَوِي الظُّلُماتُ وَ النُّورُ رعد آيه 17.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 1)- باز هم عظمت قرآن: در روایات اسلامی آمده است که رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله پیوسته بتهای مشرکان را مذمت میکرد، و قرآن را بر آنها میخواند تا به راه توحید باز گردند، اما آنها میگفتند: این شعر محمد است، و بعضی میگفتند:
این «کهانت» است (کهانت غیب گوییهایی بود که گروهی به ادعای خود ارتباط با جنیان داشتند) و بعضی میگفتند: اینها خطبههای زیبایی است که او میخواند (و نامش را «قرآن» گذاشته است).
روزی «ابو جهل» به «ولید بن مغیره» گفت: ای «ابا عبد شمس» اینهایی را که محمد میگوید: چیست؟
گفت: بگذارید سخنانش را بشنوم، گفت: ای محمّد! چیزی از اشعارت را برای من بخوان! فرمود: شعر نیست، بلکه کلام خداست که پیامبران و رسولانش را با آن میفرستاده.
گفت: هر چه هست بخوان! رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله قرائت سوره حم سجده را آغاز کرد، هنگامی که به آیه «فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُکُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ» (آیه 13 همین سوره) رسید، «ولید» از شنیدن آن لرزید و مو بر تنش راست شد، از جا برخواست و به سوی خانه خود رفت و به سراغ قریش نیامد! این روایت به خوبی نشان میدهد که تا چه حد آیات این سوره پر جاذبه و تکان دهنده است، تا آنجا که در اندیشمند متعصب عرب چنین عکس العملی را
ج4، ص297
بجا می گذارد.
به تفسیر آیات باز گردیم.
باز در آغاز این سوره به «حروف مقطعه» برخورد میکنیم: «حا- میم» (حم).
که برای دومین بار در آغاز سورههای قرآن خودنمایی میکند، که بعضی «حم» را نام سوره و یا «ح» را اشاره به «حمید» و «م» را اشاره به «مجید» که دو نام از نامهای بزرگ خداوند است دانستهاند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم